وی در ادامه با بیان اینکه حکومتهای دیکتاتوری مطلق زیادی در تاریخ وجود دارد اما چیرگی تام بسیار فراتر از آن است، اظهار کرد: به طور مثال پس از انقلاب چین که دیکتاتوری پرولتاریا به وجود آمد و به پیروزی رسید، دیکتاتوری چندان ادامه نیافت چرا که حکومت چین کمونیسم دنبال دشمنتراشی نبود. به هر حال پس از پیروزی هر انقلابی در دوره دوم انقلاب با افرادی مواجه میشود که نسل اول آن از فعالیت افتاده و نسل دوم فرصتطلب به دنبال راهاندازی انقلاب دیگری هستند.
احمدی اضافه کرد: نظام استالینی مثال کاملی از چیرگی تام نیست اما در مقابل نازیها چیرگی تام را با شکنجه و بیرحمی اجرا کردند و مصداقی تیره و تار از حاکمیت چیرگی تام بودند. در روسیه هم سطوح مختلفی از چیرگی تام وجود داشت همچنین در دوره استالین بسیاری از اسناد و مدارک تحت تاثیر حاکمیت چیرگی تام به صورت جعلی وجود داشت اما در مقابل اسناد نازیها کاملاً دقیق بود و نشاندهنده عدم فساد در سیستم نازیها بود.
احمدی با اشاره به اینکه فصل نخست کتاب توتالیتاریسم به جامعه بیطبقه میپردازد، گفت: در جامعه بیطبقه اتحاد موقتی بین اوباش و نخبگان به وجود میآید همچنین چیرگی تام فقط از دولتهایی برمیآید که منابع عظیمی از ثروت طبیعی، انسانی و فرهنگی به اصطلاح مازاد را در اختیار و توان تحمل عظیم جمعیتی را برخوردار باشند البته برای ادامه حیات این حکومتها باید سرزمینهای بزرگ را فتح کنند.
به گفته وی، در چنین حکومتهایی اوباش وانمود کردند که نخبگان موجب خواری جامعه شدند و از این طریق روشنفکران متفکران را بیارزش نشان داده و در نهایت موجب طرد آنها شدهاند. جامعه نیز در مقابل این تحقیر یا سکوت میکنند یا رضایت میدهد. در پایان این فرایند متفکران مجبور میشوند تسلیم حکومت شوند. بنابراین جنبش توتالیتر موجب ذره ذره شدن سازمان تودهها میشود و افراد تنها در قالب جنبش است که احساس امنیت و تأمین آینده را دارند.
وی با بیان اینکه حکومت چیرگی تام به علم اعتماد جدی ندارد، عنوان کرد: اگرچه این حکومت در تبلیغات از سلاح علم استفاده میکند اما با این استدلال که تاریخنگاری سنتی خود یک جعل تاریخی است به طرز وحشتناکی در تاریخ دستکاری میکند. از سوی دیگر حکومت توتالیتر به روشنفکران و متفکران القا میکند که باید حقیقت را آنگونه که آنها جلوه میدهد باور کنند و این را از طریق بزرگ نشان دادن میتینگهای پوپولیستی انجام میدهند. بسیاری از متفکران در این راه تسلیم میشوند و مانند هایدگر به خدمت حکومتهای توتالیتر درمیآیند.
وی با بیان اینکه آرزوی نظامی حکومتهای توتالیتر فاجعه جنگ است، تاکید کرد: چرا که امکان درخشش اوباش در جنگ وجود دارد. هدف نهایی چیرگی تام این است که آدمها به صورت ماشینی از رهبر پیروی کنند. چيرگي تام برنامه هاي مدون را جز كاغذپاره هاي دست و پاگير نمي داند و رهبري اوباش نيز بر الهام از "خود لحظه تاريخي " تاكيد دارد.
احمدی با اشاره به اینکه فصل دوم کتاب توتالیتاریسم به جنبشهای توتالیتر پرداخته گفت: در این فصل راهبرد ترور به عنوان یک اصل برای رهبران مخالف بیان شده است.
به گفته وي، در این حکومتها مردمی به دو گروه برادران قسم خورده و دشمنان قسم خورده تقسیم میشوند و افراد از آنجا که بسیار متعصب به جنبش هستند تا زمان استقرار حکومت حاضرند برای آن بمیرند.
وی با اشاره به اینکه در فصل سوم کتاب «توتالیتاریسم» از حکومت توتالیتاریسم در راس قدرت سخن گفته میشود، افزود: برای تحقق نظرات رژیم در چنین حکومتهایی منابع کشور باید به صورت بیپایانی هزینه شود. در این حکومتها دشمن عینی مرحله به مرحله تعریف میشود و در مرحله نخست گویی تمام کشورهای دنیا علیه نظام چیرگی تام متحد هستند با همه اینها در این نظام خودکشی وجود ندارد چون ارعاب در افراد درونی شده است.
دكتر احمدی توضیحاتی را در باره فصل چهارم این کتاب ارایه کرد و گفت: در این فصل به موضوع ارعاب و ایدئولوژی پرداخته شده است. اگر قانونمندی گوهر حکومت دادگر باشد، ارعاب گوهر حکومت چیرگی تام است و حکومت بیدادگر قدرت سیاسی و اجتماعی را نابود میکند اما حکومت چیرگی تام علاوه بر نابودی این قدرتها استعداد، تجربه و اندیشیدن را از بین میبرد.
وی با طرح این سوال که چرا انسانها جذب این جریان میشوند یادآور شد: گریز انتحاری از واقعیت و تجربه تنهایی انسان در قرون جدید موجب شده که افراد بخواهند جذب این حکومتها شوند اگرچه در کشوری مثل ایران به دلیل حاکمیت آموزههای دینی امکان برقرار چنین حکومتی وجود ندارد.
پس از سخنان دكتر احمدي حاضران در نشست به پرسش و پاسخ در خصوص مطالب مطرح شده پرداختند.